افسردگی چیست ؟
افسردگی چیست؟ در پاسخ به این سوال که افسردگی چیست باید عنوان کنیم که، غمگین بودن برای مدتی طولانی، به گونه ای که فرد نسبت به تمام اموری که پیشتر دوست داشته، اکنون احساس بیعلاقهگی کند( عزت نفس خود را ضعیف احساس کند )، همچنین کاهش تمرکز، احساس خستگی و خوابالودگی بیش از حد و حالتهایی از این دست، میتوانند نشانههایی از افسردگی باشند. فراموش نکنید که ابتلا به این بیماری، احساسات و افکار و رفتار فرد را عوض کرده و زندگی را از دریچه ای دیگر نگاه میکند. همچنین امکان دارد از بیمار رفتارهای هیجانی سربزند ( به طور مثال اعتماد به نفس بیمار تحلیل رود) و یا با برخی از مشکلات جسمی روبرو شود.اگر میخواهید بدانید افسردگی چیست فراموش نکنید که افسردگی مانند یک سرماخوردگی ساده نیست که با چند روز مراقبت برطرف شود بلکه پیگیری و درمان طولانی مدت، تحت نظر پزشکی مجرب را می طلبد. دقت داشته باشید که افسردگی را هرچه زودتر تشخیص داده و برای درمان آن اقدام کنید، درمان راحت تری را تجربه خواهید کرد.
- افسردگی بیماری خاموش قرن نام گرفته و هر روز تعداد زیادی را به کام مرگ می برد.
- افسردگی نیز همچون بسیاری اختلالات روانی، اگر درمان نشود، مشکلات متعدد جدیدی را ایجاد خواهد کرد.
- خوشبختانه بیماری افسردگی، قابل درمان است و از دو روش دارو درمانی و روانکاوی و گاه هر دو روش همزمان باید استفاده شود.
- اما مشکلات خاص افراد افسرده، عموما مانع مراجعه آنها به مراکز درمانی می شود و در این موارد بیمار در تنهایی و با افکار منفی خود، غرق می شود و روز به روز حالش بدتر خواهد شد.
- یکی از روش های درمان افسردگی، استفاده از فایل های خود هیپنوتیزم عمیق صوتی است که امروز در تمام دنیا به سبب راحتی استفاده و هزینه کمتر درمان و نتایج سریع، به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
- اولین قدم برای درمان افسردگی و جلوگیری از افسردگی شدید، شناخت علائم افسردگی است.
افسردگی در انگلیسی Depression بوده و یک اختلال و بیماری پزشکی جدی و رایج است که به شکلی منفی بر احساسات، تفکر و اعمال شما اثر میگذارد.
خوشبختانه امروزه این بیماری روان، درمانپذیر است.
این بیماری خاموش، میتواند مشکلات عاطفی و فیزیکی متعددی ایجاد کند و توانایی فرد برای فعالیتهای روزمره در محل کار یا منزل را کاهش دهد.
این مشکل بزرگ انسان در قرن حاضر اگه به موقع شناخته و درمان نشود، می تواند مشکلات و مسایل خطرناک و جدی تری را به دنبال داشته باشد.
علائم افسردگی چیست ؟
برای اینکه بدانید افسردگی چیست باید علائم افسردگی را بشناسید. علائم افسردگی در سنین و جنسیت مختلف و در موارد خفیف و حاد میتوانند کاملا متفاوت باشند :
- احساس غم یا داشتن حالت افسرده خفیف
- از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت برده میشد،
- تغییر در اشتها – کاهش وزن یا افزایش وزن که ارتباطی به رژیم غذایی ندارد،
- مشکل و اختلال در خوابیدن یا خوابیدن بیش از حد،
- کاهش انرژی و افزایش خستگی فیزیکی،
- افزایش فعالیتهای فیزیکی تکراری بیهدف (مثل فشردن دست یا راه رفتن) یا حرکات و گفتار آهسته و با نت صدای پایین،
- احساس بی حوصلگی و عدم علاقه و اشتیاق برای ارتباط با دیگران، (تنهایی را تنها راه حل خود فرض می کند و خود تنهایی عامل بدتر شدن حال او می شود.)
- احساس بیارزش بودن یا احساس شرم و گناه دایمی، بزرگ شده و غیر واقعی،
- احساس نا امنی و نگرانی و عدم توانایی و کارایی در چالش های معمولی پیش رو در زندگی،•
- مشکل در تفکر، تمرکز یا تصمیمگیری،
- افکار منفی و مخصوصا مرگ یا خودکشی و حتی احتمال اقدام به خودکشی،
چگونگی تشخیص افسردگی در افراد مختلف ؟
برای اینکه تشخیص افسردگی داده شود و بدانیم که افسردگی چیست ، علائم ذکر شده باید حداقل دو هفته ادامه داشته باشند. بایستی چندین علامت با هم بروز کند و ماندگار باشد و فرد احساس کند شرایطش خارج از کنترل اوست.
همچنین، مسایل پزشکی (مثل مشکلات تیروئید، تومور مغزی یا کمبود ویتامین) نیز میتوانند حالات افسرده را تقلید کنند، بنابراین مهم است که به عنوان یک قاعدۀ کلی، دلایل پزشکی نیز بررسی شود.
این اختلال تقریباً یک نفر از هر 15 بزرگسال را (%6.7) در طی هر سال به خود مبتلا میکند. از هر شش نفر یک تن (%16.6) در طول زندگی افسردگی را تجربه خواهد کرد. افسردگی میتواند در هر زمانی اوج بگیرد، اما به طور میانگین در دوران نوجوانی و اوایل دهۀ 20 سالگی بروز پیدا میکند.
احتمال اینکه زنان افسرده شوند، بیشتر از مردان است. برخی مطالعات نشان میدهد که یک سوم زنها در طول زندگیشان یک دوره افسردگی مزمن را تجربه خواهند کرد.
تفاوت غم یا اندوه با افسردگی چیست ؟
مرگ یک عزیز، از دست دادن شغل یا پایان یافتن یک رابطه، تجارب دشواری هستند که تحمل آنها برای فرد مشکل میباشد. طبیعی است که در مواجهه با چنین موقعیتهایی احساس غم و اندوه پدید آید. آنها که کسی را از دست دادهاند، اغلب خود را «افسرده» توصیف میکنند. اما سوگ با افسرده بودن مترادف نیست و باید دقیقا بدانید که افسردگی چیست .
فرآیند سوگواری طبیعی است و منحصر به هر فرد میباشد که البته برخی از مشخصههای افسرده ها را نیز در خود دارد. هم سوگ و هم افسردگی میتوانند شامل احساس اندوه و دست کشیدن از فعالیتهای معمول باشند. آنها از جهات مهمی با یکدیگر متفاوت میباشند:
- در سوگ، احساسات دردناک به صورت موج میآیند و اغلب با خاطرات خوبی از متوفی همراه هستند. در افسردگی اساسی، خُلق و یا علاقه (لذت) کاهش مییابد اما این کاهش باید بیش از دو هفته طول بکشد.
- در سوگ، عزت نفس معمولاً در همان سطح باقی میماند. در افسردگی مزمن، احساس بیارزش بودن و نفرت از خویشتن رایج است، که می تواند بر پیکر عزت نفس و اعتماد به نفس فرد صدمات جبران ناپذیری وارد کند.
- ممکن است مرگ یک عزیز، در برخی افراد باعث ایجاد حالت مزمن این مشکل شود.
- از دست دادن شغل یا قربانی یک حمله یا تجاوز فیزیکی شدن نیز میتواند در برخی افراد منجر به افسردگی مزمن گردد. هنگامی که سوگ و افسردگی با یکدیگر وجود داشته باشند، سوگ شدیدتر شده و بیشتر از حالت بدون افسردگی دوام مییابد. علیرغم همپوشانی میان سوگ و اختلال افسردگی، آنها با یکدیگر تفاوت دارند. تمایز بین آنها میتواند به افراد کمک کند تا حمایت یا درمانی که نیاز دارند را دریافت نمایند.
فاکتورهای خطر ساز در افراد افسرده چیست ؟
افسردگی میتواند هرکسی را تحت تاثیر قرار دهد – حتی شخصی که در بسیار شرایط ایدهآل زندگی میکند. شما علائم افسردگی را میشناسید و میدانید که افسردگی چیست ؟
فاکتورهای متعددی میتوانند در افسردگی نقش داشته باشند :
- بیوشیمی : تفاوت در برخی مواد شیمیایی خاص در مغز میتواند به بروز علائم افسردگی کمک کند.
- ژنتیک : ممکن است در ژن خانوادگی باشد. برای مثال، اگر یکی از دوقلوهای همسان این مشکل را داشته باشد، به احتمال %70 دیگری نیز در زندگی خود با این بیماری مواجه خواهد شد.
- شخصیت : به نظر میرسد افرادی که عزت نفس پایینی دارند، به راحتی تحت تاثیر استرس و اضطراب و نگرانی قرار میگیرند و به طور کلی بدبین هستند، به احتمال زیاد دچار خواهند شد.
- فاکتورهای محیطی : قرارگیری مستمر در برابر خشونت، بیتوجهی، سواستفاده یا فقر نیز ممکن است برخی افراد را نسبت به افسرده شدن، آسیبپذیرتر کند.
از آنجا که فاکتور های محیطی و شخصیت افراد میتواند باعث عدم عزت نفس و در نهایت کاهش اعتماد به نفس و افسردگی و اضطراب شود ما به شما دوست عزیز که در حال خواندن این مقاله و نگران حال خود یا اطرافیانتان هستید، دوره پرواز را پیشنهاد میکنیم تا بدانید که افسردگی چیست و چطور باید آن را درمان کنید.
دوره ای تضمینی برای افزایش صد در صدی عزت فس شما .مهم نیست درگذشته چه اتفاقاتی برای شما افتاده یا شرایط اخیر شما چگونه بوده است، ما اینجا در کنار شما هستیم و برای کمک به شما از روشی فروگذار نکرده ایم. دوره پرواز گامی بلند و موثر در جهت ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس شما خواهد بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام کلیک کنید.
درمان افسردگی چیست ؟
حال که فهمیدیم افسردگی چیست باید بدنبال راهکاری برای درمان افسردگی باشیم. خوشبختانه برخلاف خبرهای منفی که در کشورمان شایع می شود، این نوع اختلال جزو قابل درمانترین بیماریهای روانی میباشد.
قبل از تشخیص یا درمان افسردگی ، متخصص سلامت باید یک ارزیابیِ تشخیصیِ کامل به عمل بیاورد که شامل مصاحبه و احتمالاً معاینۀ جسمانی میشود. در برخی موارد، لازم است آزمایش خون داده شود تا اطمینان حاصل گردد که افسردگی به دلیل شرایط پزشکی، مانند مشکل تیروئید نمیباشد.
ارزیابی برای این است که علائم خاص، سابقۀ پزشکی خانواده، فاکتورهای فرهنگی و فاکتورهای محیطی شناسایی شوند تا تشخیص درستی انجام بگیرد و اقدامات مناسب طرحریزی گردد.
درمان افسردگی با دارو درمانی :
شیمی مغز میتواند به افسرده شدن فرد کمک کند و یکی از فاکتورهایی میباشد که باید در درمان لحاظ گردد. به همین دلیل، ممکن است داروهای ضد افسردگی تجویز گردند تا در شیمی مغز تغییر ایجاد شود.
این داروها آرامبخش، «شادیآور» یا خلسهآور نمیباشند. آنها عادتآور نیستند. به طور کلی، داروهای ضد افسردگی هیچ گونه اثر تحریککنندهای بر افرادی که مبتلا نیستند، ندارد.
ممکن است در هفتههای اول و دوم استفاده، داروهای ضد افسردگی بهبودهایی در فرد پدید آورند. مزایای کامل آن ممکن است تا دو یا سه ماه مشاهده نشود. اگر بیمار بعد از چندین هفته هیچ تغییری احساس نکند،دکتر او میتواند دوز دارو را تغییر دهد و یا آن را با دارویی دیگر تعویض کند.
در برخی مواقع، سایر داروهای رواندرمانی نیز میتوانند مفید واقع شوند. اگر داروهای شما اثری ندارند و یا به عوارض جانبی دچار میشوید، لازم است که دکتر خود را در جریان بگذارید. روانپزشکان معمولاً توصیه میکنند که بیماران تا شش ماه بعد از بهبود یافتن علائم، همچنان به مصرف داروها ادامه دهند. برای افرادی که بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی در آینده هستند، دورههای درمان طولانیتر نیز توصیه میشود.
درمان افسردگی با روان درمانی :
گاهی اوقات برای درمان خفیف آن از رواندرمانی یا «درمان روانشناختی» استفاده میشود؛ برای افسردگی متوسط یا شدید معمولاً از رواندرمانی در کنار درمان دارویی استفاده میشود.
یافتهها نشان میدهد که درمان شناختی-رفتاری (CBT) نیز برای مداوای افسردگی موثر میباشد. CBT نوعی از درمان میباشد که بر زمان حال و حل مسئله متمرکز است.
CBT به شخص کمک میکند تا افکار مخدوش خود را شناسایی نماید و سپس رفتارها و تفکرات را تغییر دهد. رواندرمانی ممکن است فقط بر روی فرد انجام شود، اما میتواند شامل سایرین نیز باشد. برای مثال، خانواده یا زوجدرمانی میتواند به بررسی مشکلاتی که در روابط صمیمی آنها وجود دارد، بپردازد. گروهدرمانی برای جمعی از افراد به کار میرود که بیماری مشابهی دارند.
درمان افسردگی با شوکدرمانی (ECT) :
یک درمان دارویی است که عمدتاً برای بیمارانی استفاده میشود که مبتلا به افسردگی اساسی شدید و یا اختلال دوقطبی میباشند و به هیچ درمان دیگری پاسخ ندادهاند.
در این درمان، در حالی که بیمار در حالت بیهوشی قرار دارد، مقدار اندکی تحریک الکتریکی به مغز وارد میشود. معمولاً بیمار در طول هفته، دو یا سه ECT دریافت میکند و کل دفعات درمان بین 6 تا 12 مرتبه خواهد بود. ECT از دهۀ 40 میلادی مورد استفاده قرار میگرفته و تحقیقات زیادی که در این زمینه انجام شده، به پیشرفتهای قابل توجهی انجامیده است.
این درمان معمولاً توسط یک تیم آموزش دیده از متخصصان پزشکی مدیریت میشود که شامل یک روانپزشک، متخصص بیهوشی و یک پزشک یا پرستار دستیار میباشد.
روش های کمکی در درمان افسردگی
یک سری کارها هست که افراد میتوانند انجام دهند تا شدت علائم افسردگی را کاهش دهند(میدانید که علائم افسردگی چیست ). این روش ها به صورت تجربی ثابت شده که در کاهش و حتی برطرف کردن علائم افسردگی تاثیر شگرفی دارد.
برای بسیاری از افراد، ورزش مستمر به آنها کمک میکند احساسات مثبت در خویش ایجاد کنند و خُلق خود را بهبود بخشند.
خواب کافی و منظم، رژیم غذایی سالم و سرشار از میوه جات و سبزیجات و پرهیز از مصرف الکل (یک عامل تشدید کننده) نیز میتواند در کاهش علائم افسردگی مفید باشد.
توجه به بیماری های جسم و روان و پیگیری درمان سایر بیماری های مزمن فرد می تواند در کاهش و رفع افسردگی بسیار موثر باشد.
افسردگی یک بیماری واقعی میباشد و کمک نیز در دسترس است. با تشخیص و درمان صحیح، اکثر افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، بر آن غلبه خواهند کرد. اگر شما علائم این اختلال را تجربه میکنید، اولین گام این است که با پزشک خانوادگی یا روانپزشک خود ملاقات کنید. دربارۀ نگرانیهای خود حرف بزنید و درخواست ارزیابی بنمایید. این آغازی میباشد برای رسیدگی به نیازهای سلامت روان.
افسردگی فصلی یا اختلال عاطفی فصلی ( SAD ) چیست؟
اختلال عاطفی فصلی، نوعی افسردگی است که با عنوان SAD، افسردگی پاییزه یا افسردگی زمستانی نیز شناخته میشود. افراد که مبتلا به SAD هستند، تغییراتی در خُلق خود و علائمی مشابه را تجربه میکنند.
علائم معمولاً در ماههای پاییز و زمستان که آفتاب کمتر تابیده میشود، بروز پیدا میکنند و با نزدیک شدن بهار بهبود مییابند.
دشوارترین ماهها برای افراد مبتلا به SAD ، معمولا از مهرماه و یا دی ماه شـروع شـده و در فروردین یـا اوایل تیرماه پایان می یابد. افسردگی فصلی به ویژه در فصل های سرد سال به دلایل مختلفی از جمله کوتاه بودن روز و کمبود نور خورشید و همچنین متمرکز شدن بیشتر افراد در منازل رخ می دهد. با وجود اینکه چندان رایج نیست، اما برخی افراد SAD را در تابستان نیز تجربه میکنند.
SAD را به عدم تعادل مواد شیمیای در مغز مرتبط دانستهاند که نور خورشید کمتر و ساعات روز کوتاهتر در زمستان علت آن است. با تغییر فصل، افراد در ساعت داخلی و ساعت زیستی بدن خود تغییر احساس میکنند که ممکن است باعث شود برنامۀ روزمرۀ آنها عوض شود. SAD در افرادی که دورتر از خط استوا زندگی میکنند، شایعتر است زیرا ساعات روز در زمستان کمتر میباشد.
علائم افسردگی چیست ؟
علائم رایج SAD یا همان علائم افسردگی چیست ؟ علائم افسردگی فصلی عبارتند از خستگی (حتی بعد از خواب زیاد) و افزایش وزن به دلیل پرخوری و مصرف زیاد کربوهیدرات. علائم SAD در موارد خفیف تا شدید متفاوت است و ممکن است علائم مشابه حالت افراد افسرده مزمن را دارا باشند، مانند:
- احساس غم یا خُلق افسرده
- از دست دادن علاقه و لذت از فعالیتهایی که قبلا لذتبخش بودند.
- تغییر در اشتها، معمولاً پرخوری و میل شدید به کربوهیدرات.
- تغییر خواب، معمولاً افزایش خواب.
- کاهش انرژی و افزایش خستگی علیرغم افزایش ساعتهای خواب.
- افزایش فعالیتهای ناشی از بیقراری (مثل فشار دادن دست یا راه رفتن) یا حرکات و گفتار آهسته.
- احساس بیارزش بودن یا گناه.
- مشکل در تمرکز و تصمیمگیری.
- افکار مرگ یا خودکشی یا اقدام به خودکشی.
SAD ممکن است در هر سنی شروع شود، اما معمولاً بین سنین 18 تا 30 آغاز میگردد.
درمان افسردگی فصلی
SAD را میتوان به روشهای مختلفی درمان کرد، از جمله نور درمانی، داروهای ضدافسردگی، درمان روانشناختی و یا ترکیبی از اینها. با وجود اینکه علائم با تغییر فصل بهبود مییابند، با درمان میتوان آنها را سریعتر بهبود بخشید.
در نور درمانی، فرد مقابل یک جعبۀ نوری مینشیند که تمام نورهای روشن را به بیرون منتشر مینماید (و اشعههای مضر فرابنفش را فیلتر میکند.) معمولاً در طول زمستان این فعالیت، صبحها به مدت 20 دقیقه یا بیشتر انجام میگیرد. اکثر افراد بعد از یک یا دو هفته نور درمانی، در خویش بهبودهایی را احساس میکنند. به منظور حفظ مزایا و جلوگیری از بازگشت بیماری، درمان در طی زمستان ادامه مییابد. به دلیل احتمال بازگشت علائم در اواخر پاییز، ممکن است برخی افراد نور درمانی را در اوایل پاییز شروع کنند. درمان روانشناختی، به خصوص درمان شناختی-رفتاری نیز میتواند SAD را به شکل موثری درمان نماید.
مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRI) نیز از جمله ضدافسردگیهایی هستند که اغلب برای درمان SAD مورد استفاده قرار میگیرند.
قرارگیری در معرض نور خورشید به برخی افراد کمک میکند تا علائم SAD را بهبود بخشند. برای مثال، زمان بیشتری را بیرون از خانه میگذرانند یا خانه و دفتر خویش را به نحوی میچینند که به اندازۀ کافی در معرض نور خورشید قرار بگیرند. (هرچند که اشعۀ ماورابنفش خورشید میتواند احتمال سرطان پوست را افزایش دهد. در مورد مزایا و خطرات آن با دکتر خود مشورت کنید.) مراقبت از سلامت عمومی بدن نیز میتواند کمک حال باشد – ورزش منظم، تغذیۀ سالم، خواب کافی و فعال بودن (مانند شرکت در کارهای داوطلبانه، طبیعت گردی، کوهنوردی، شرکت در فعالیتهای گروهی و دورهمی با خانواده و دوستان).
داستان یک بیمار افسرده : افسردگی پس از زایمان
مایا یک وکیل 32 سالۀ خوشاندام و سرزنده است. بیش از دو سال از ازدواج او میگذرد و او منتظر اولین پسر بچهاش بود. او سابقۀ افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر داشت.در طی سالها او به خوبی به ترکیبی از درمان دارویی و درمان شناختی-رفتاری (CBT) پاسخ داده است. مایا تصمیم گرفته بود در ماههای پیش رو که حامله میشد، مصرف داروها را قطع کند. وی این کار را با مشورت روانپزشکش انجام داد تا از بروز عوارض ناخواسته جلوگیری نماید. او درمان هفتگی را ادامه داد.او در طی حاملگی، فعال و پر انرژی و شاداب بود. او یک پسربچۀ 7.3 پوندی سالم به دنیا آورد. بعد از زایمان، او دائماً احساس غم و ناراحتی میکرد و همیشه میگریست. یکسره بیقرار و کلافه بود. این احساسات تا ده هفته پس از تولد بچه ادامه یافت. او حمایت چندانی دریافت نمیکرد – والدینش از یکدیگر جدا شده بودند و مادرش در ایالت دیگری زندگی میکرد. او به صورت تمام وقت به عنوان پرستار بچه برای خانوادۀ خواهرش کار میکرد. خانوادۀ شوهرش مسن و بیمار بودند و نمیتوانستند به طور منظم به او کمک کنند.
مایا به دیدار روانپزشک خویش رفت. او اشک میریخت و احساس میکرد که «مادر نالایقی» است. کودکش پیوسته گریه میکرد و او نمیتوانست زیاد بخوابد. میخواست خودش به بچه شیر دهد. او ناراحت بود که میخواسته «اپیدورال انجام دهد.» او مصمم بود که به شکل «طبیعی» زایمان کند و ناراحت بود زیرا اوضاع آن طوری نشده که او میخواسته است. نوزاد سطح بالایی از بیلیروبین داشت و مبتلا زردی خفیف بود. مایا خودش را مقصر این مشکلات میدانست. نوزاد بعد از اینکه در NICU تحت نظارت قرار گرفت، به خانه فرستاده شد.
مایا حس میکرد که در آرام کردن نوزاد خود ناتوان است و ناراحت میشد و به گریه میافتاد. او مطلبی در مورد سندروم مرگ ناگهانی نوزاد (SIDS) یاد گرفته بود و چنان میترسید که شبها نمیتوانست به خود اجازۀ خواب دهد. او حس میکرد که دائماً در حال مسابقه دادن با ساعت است – پرستاری، پمپ شیر از سینه و تعویض پوشک. او همیشه در حال تمیز کرد شیشهشیرها و پوشک بود. از ظاهر خودش وحشت میکرد. او انتظار داشت سریعاً بعد از زایمان بتواند لباسهایی را بپوشد که قبل از حاملگی میپوشید. او یک وعده غذا در آرامش نخورده بود و موها و ناخنهایش را مرتب نکرده بود. شوهرش سعی میکرد او را حمایت نماید اما در عین حال گیج شده بود. به نظر او نمیشد مایا را تسکین داد و هر دو درمانده شده بودند.
آنها به عنوان یک زوج به دیدار روانپزشک مایا رفتند تا در رابطه با وضعیت روانی فعلی او مشاوره دریافت نمایند. آنها در مورد ابزارهای متفاوتی صحبت کردند، از جمله CBT، تمرینهای 15 تا 20 دقیقهای آرامشبخش به صورت روزانه، مهارتهای ذهنآگاهی، استخدام دستیار[پرستار]، درخواست از مادرش برای اینکه چند هفتهای پیش او بماند و دیگر انواع حمایتها. شوهرش متوجه وضعیت اورژانسی وی شد و پیشنهاد که چند وقت مرخصی بگیرد و بخشی از تغذیه شبانۀ کودک را خودش انجام دهد. مایا تصمیم گرفت داروهای ضد افسردگیاش را دوباره مصرف کند زیرا در گذشته بسیار مفید بودند. همچنین به یک گروه حمایتی از مادران پیوست و درمان هفتگی CBT را ادامه داد. در طی چند ماه آینده، او بیشتر ورزش میکرد، بیشتر میخوابید و بیشتر حمایت میشد. خُلق و انرژی او به شکل چشمگیری بهبود یافته بود. همچنین، او از پزشک کودکش توصیههایی برای خواب بهتر دریافت کرد.
مایا و شوهرش به روانپزشکشان گفتند که حالشان به شکل چشمگیری بهتر شده است. آنها با هیجان گفتند که کتابهای خودیاری خاصی پیدا کردهاند که مخصوص والدین است و به شدت مفید بوده و همچنین از دیگر مادران حاضر در گروه حمایتی نیز توصیههای بسیار مفیدی دریافت نمودهاند.
مایا به روانپزشکش گفت:« وای، واقعاً برای بچه بزرگ کردن به یک دهکده آدم نیاز است». آنها در مورد این حرف زدند که نسلهای قبلی، چون خانوادهها بزرگ بودند، زوجین میتوانستند روی حمایت آنها حساب کنند، اما امروزه چنین شرایطی وجود ندارد. همچنین، باورهای ناصحیح، مانند اینکه نگهداری از نوزاد آسان است و نوزاد باید تمام اوقات خوشحال باشد نیز باعث افزایش استرس، تعارض و احساس گناه میشود. توانایی هماهنگسازی خود با سرپرستی کودک، به شدت برای مایا و شوهرش مفید بود.
دربارۀ این داستان
با وجود اینکه این داستان بر اساس تجربۀ واقعی افراد میباشد، اما اسامی تغییر یافته است. این داستان توسط دکتر سو وارما فراهم شده است.
داستانهای شخصی بیشتر تعدادی از مشاهیر نیز در مورد مشکلات خود با افسردگیشان در حین و بعد از حاملگی صحبت کردهاند، از جمله کریسی تیگن، بروک شیلدز، هایدن پنتیر، اَدل و گوینث پالفروف.
«وقتی که مغز شما بیمار میشود، هیچکس برایتان خوراکی نمیآورد و دستتان را نمیگیرد، و یا اگر جان سالم به در ببرید هیچکس شما را یک نجات یافته نمیخواند. اما من مادری هستم که تصمیمهای دشواری گرفتم و به طور مصمم جنگیدم تا از خودم و بچههایم مراقبت کنم. از اینکه در دوران حاملگی دارو مصرف کردم، کمرویی نمیکنم. زندگیام را نجات داد. تنها پشیمانی من از این است که عقلم نرسید زودتر به خودم رسیدگی کنم.»
10 درمان طبیعی برای افسردگی مزمن
افسردگی میتواند کاری کند که شما احساس درماندگی کنید. درمانده نیستید. علیرغم درمان و گاهی مواقع دارو، کارهای زیادی هست که میتواند برای رفع آن انجام دهید. تغییر رفتار، فعالیت جسمانی، سبک زندگی و حتی نحوۀ فکر کردن، همگی درمانهای طبیعی میباشند.
این توصیهها میتوانند به شما کمک کنند تا حالتان بهتر شود – همین الان شروع کنید.
- یک روتین برای خود ایجاد کنید. اگر افسرده هستید، به یک روتین نیاز دارید. این حرف دکتر یان کوک میباشد. او روانپزشک است و رئیس واحد تحقیقات افسردگی در برنامۀ بالینی UCLA میباشد.
افسرده بودن میتواند از ساختار زندگی شما بیرون برود. یک روز ناگهان ذوب میشود. ایجاد یک برنامۀ روزانۀ ساده میتواند به شما کمک کند تا به حالت عادی برگردید. - هدف تعیین کنید. هنگامی که افسرده هستید، ممکن است احساس کنید نمیتوانید چیزی به دست آورید. این باعث میشود احساس بدتری راجع به خودتان داشته باشید. برای مقابله با آن، برای خود اهداف روزانه تعیین کنید.
کوک میگوید:« از چیزهای خیلی کوچک شروع کنید. اهداف خود را به گونهای قرار دهید که بتوانید در انجام آنها موفق باشید، مثلاً اینکه ظرفها را یک روز در میان بشویید.»
همین که حالتان بهتر شد، میتوانید اهداف چالش برانگیزتری را به عنوان اهداف روزانه قرار دهید. - ورزش کنید. به طور موقت اندروفین ترشح میکند که باعث میشود حالتان بهتر شود. ممکن است برای افراد مبتلا به افسردگی، مزایای بلندمدت نیز داشته باشد. کوک میگوید، به نظر میرسد که ورزشِ منظم مغز را تشویق میکند تا خودش را به شکل مثبتی بازسازی کند.
چه میزان ورزش نیاز دارید؟ نیازی نیست در مسابقه ماراتن شرکت کنید. حتی چند بار پیادهروی در هفته نیز میتواند کمک کند. - غذای سالم بخورید. هیچ رژیم جادویی وجود ندارد که افسردگی را درمان کند. اما فکر بدی نیست که حواستان به خوراکتان باشد. اگر افسردگی باعث میشود پرخوری کنید، کنترل کردن میزان خوردن میتواند به شما کمک کند حالتان بهتر شود.
اگرچه هیچ چیز قطعی نیست، اما کوک میگوید شواهدی وجود دارد که غذاهای حاوی اومگا3 و اسیدهای چرب (مثل ماهی آزاد و ماهی تن) و اسید فولیک (مثل اسفناج و آواکادو) میتوانند در تسکین افسردگی مفید باشند. - خواب کافی داشته باشید. افسردگی میتواند آسودگی را مختل کند و خواب ناکافی نیز این مشکل را بدتر میکند.
چه کاری میتوانید انجام دهید؟ با انجام تغییراتی در سبک زندگی خود شروع کنید. هر روز سر یک ساعت مشخص بخوابید و بیدار شوید. سعی کنید چرت نزنید. تمام حواسپرتیها را از اتاق خواب خود دور کنید – نه کامپیوتر و نه تلویزیون. به مرور زمان، خواهید دید که خوابتان بهبود مییابد. - مسئولیت بپذیرید. هنگامی که افسرده هستید، میخواهید از زندگی دست بکشید و تمام مسئولیتهای خانه و شغل خود را رها کنید. این کار را نکنید. درگیر ماندن و داشتن مسئولیتهای روزانه به شما کمک میکند تا سبکی از زندگی را حفظ کنید که برای درمان موثر است. آنها شما را پاگیر میکنند و احساس موفقیت به شما میدهند.
اگر حال ندارید تمام وقت در مدرسه یا سر کار باشید، اشکال ندارد. به کار نیمه وقت فکر کنید. اگر آن هم زیاد است، کارهای داوطلبانه را در نظر بگیرید. - افکار منفی را به چالش بکشید. در مبارزه با افسردگی، عمدۀ کار ذهنی است – تغییر نحوۀ تفکر. هنگامی که افسرده هستید، به بدترین نتیجهگیریهای ممکن میرسید.
دفعۀ بعد که نسبت به خود حس بدی داشتید، از منطق به عنوان درمان طبیعی آن استفاده کنید. ممکن است احساس کنید هیچکس شما را دوست ندارد، اما آیا مدرک واقعی برای آن وجود دارد؟ ممکن است احساس کنید که بیخاصیتترین فرد روی زمین هستید، اما آیا چنین چیزی واقعاً ممکن است؟ تمرین لازم دارد، اما به مرور زمان میتوانید قبل از اینکه افکار منفی از کنترل خارج شوند، آنها را کنار بزنید. - قبل از مصرف مکملها، با دکتر خود مشورت کنید.
کوک میگوید، «شواهد امیدوارکنندهای در دست میباشد که نشان میدهد مکملهای خاصی برای افسردگی وجود دارند.» آنها شامل روغن ماهی، اسید فولیک و SAMe میباشند. اما تحقیقات بیشتری باید در این زمینه انجام گیرد تا مطمئن شویم. همیشه قبل از شروع به مصرف مکملها، با دکتر خود مشورت کنید، به خصوص اگر در حال مصرف دارو هستید. - کار جدیدی انجام دهید. هنگامی که افسرده هستید، در چرخۀ باطل گیر افتادهاید. به خود فشار بیاورید تا کاری متفاوت انجام دهید. به موزه بروید. یک کتاب دسته دوم بردارید و آن را بر روی صندلی پارک بخوانید. در برنامۀ آشپزخانۀ سوپ داوطلب شوید. در کلاسهای زبان شرکت کنید.
کوک میگوید: «هنگامی که خود را به چالش میکشیم تا کاری متفاوت انجام دهیم، مواد شیمیایی در مغز تغییر میکنند. انجام کار جدید، سطح [مواد شیمیایی مغز] دوپامین را تغییر میدهد که با لذت، خوشی و یادگیری همراه است.» - سعی کنید خوش بگذرانید. اگر افسرده هستید، زمان بگذارید تا از چیزهایی لذت ببرید. اگر هیچ چیز لذت بخش نبود چه؟ کوک میگوید:« این نشانهای از افسردگی است. شما باید به سعی کردن ادامه دهید.»
ممکن است عجیب به نظر برسد، اما شما برای لذت بردن باید تلاش کنید. کارهایی انجام دهید که قبلاً از آنها لذت میبردید، حتی اگر انجام آنها باعث میشود احساس کنید مشغول انجام کارهای خانه هستید. به سینما بروید. با دوستان خود برای شام به بیرون بروید.
کوک میگوید، هنگامی که افسرده هستید، ممکن است از تمام لذتهای زندگی محروم شوید. شما باید دوباره لذت بردن را یاد بگیرید. به مرور زمان، کارهای لذتبخش دوباره موجب لذت شما خواهند شد.
درمان افسردگی چیست ؟
رواندرمانی، دارو و تغییراتی در سبک زندگی که میتوانند بهترن روش های درمان باشد.
هنگامی که افسرده هستید، احساس میکنید هرگز نمیتوانید از این سایۀ تاریک رهایی یابید. هرچند که حتی شدیدترین افسردگیها نیز قابل درمان میباشند. بنابراین اگر افسردگی شما را از زندگی دلخواهتان باز داشته است، برای کمک گرفتن تعلل نکنید. یادگیری در مورد گزینههای درمانی که پیش رو دارید، به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید که کدام رویکرد برای شما مناسبتر است. از رواندرمانی و دارو گرفته تا تغییر سبک زندگی، درمانهای موثری وجود دارد که میتواند به شما کمک کند تا بر افسردگی غلبه کنید، دوباره احساس خوشحالی و امیدواری کنید و زندگی خود را احیا کنید.
اما شاید بپرسید : گزینههای من برای درمان افسردگی چه میباشند ؟
هیچ دو نفری به شکل دقیقاً مشابه افسرده نمیشوند. چیزی به نام « درمان مناسب همه » وجود ندارد که افسردگی را درمان کند. آنچه که برای یک نفر جواب میدهد، ممکن است برای شخص دیگری جواب ندهد. بهترین راه برای درمان این است که تا آنجا که ممکن میباشد، از گزینههای درمان مطلع باشید و سپس آنها را با نیازهای خود همسو کنید. البته همیشه، اقدام و پیگیری تا درمان کامل نیز اهمیت دارد.
توصیههای درمانی ویژه برای افراد افسرده
تا آنجا که میتوانید درمورد مشکل خود یاد بگیرید. مهم است که مشخص کنید آیا افسردگی شما به دلیل شرایط پزشکی میباشد یا خیر. اگر چنین است، ابتدا آن شرایط باید درمان شود. شدت مشکل شما نیز یک فاکتور میباشد. اگر بدانید افسردگی چیست قطعا باید بدانید که هرچه افسردگی شدیدتر باشد، شما به درمان قویتری نیاز خواهید داشت.
یافتن درمان مناسب زمانبر است. یافتن درمان مناسب به مانند آزمون و خطا میباشد. باید روشی که برای شما بهتر جواب میدهد را از این طریق پیدا کنید. برای مثال، اگر میخواهید از رواندرمانی استفاده نمایید، شاید باید چند رواندرمانگر متفاوت را امتحان نمایید تا درمانگر مناسب خود را پیدا کنید. یا ممکن است شما یک داروی ضد افسردگی را مصرف کنید و دریابید که اگر روزانه نیمساعت پیاده روی کنید، به آن نیاز نخواهید داشت. نسبت به تغییر و تجربه باز باشید.
حمایت اجتماعی دریافت کنید. هرچه بیشتر ارتباطات اجتماعی خویش را گسترش دهید، به میزان بیشتری در امان خواهید بود. اگر احساس ناراحتی میکنید، در صحبت با اعضای خانواده یا دوستان مورد اعتماد شک نکنید. یا مثلاً به دنبال ارتباطات جدید در گروههای حمایتی بگردید. تقاضای کمک نشانۀ ضعف نیست و بدین معنا نمیباشد که باری بر روی دوش دیگران میباشید. در واقع، یک صحبت چهره به چهرۀ ساده با دیگری میتواند کمک فراوانی بکند.
تغییرات در سبک زندگی : یک راه حیاتی در درمان افسردگی
تغییرات در سبک زندگی، ابزارهایی ساده اما قدرتمند در درمان میباشند. گاهی مواقع ممکن است تنها چیزی باشند که شما نیاز دارید. حتی اگر به درمانهای دیگر نیز نیاز داشته باشید، تغییر در سبک زندگی میتواند به تسریع درمان افسردگی کمک کند و از بازگشت آن جلوگیری نماید.
تغییر در سبک زندگی به منظور درمان افسردگی
تمرینات ورزشی : ورزش منظم نیز میتواند به اندازۀ دارو در درمان موثر باشد. ورزش نهتنها سروتونین، اندروفین و مواد شیمیایی شادیآور در مغز را تقویت میکند، بلکه رشد سلولها و ارتباط جدید در مغز را نیز افزایش میدهد، یعنی همان کاری که داروهای ضد افسردگی انجام میدهند. بهترین قسمت ماجرا این است که نیازی نیست برای دوی ماراتن تمرین کنید تا از مزایای آن بهرهمند شوید. حتی نیمساعت پیادهروی روزانه نیز میتواند تاثیرات زیادی داشته باشد. به منظور کسب بهترین نتیجه، هدفتان 30 تا 60 دقیقه تمرین ایروبیک در روز باشد.
حمایت اجتماعی. شبکههای اجتماعی قوی باعث کاهش انزوا میشوند. انزوا یک فاکتور کلیدی در افسردگی میباشد. با دوستان و خانوادۀ خود مرتباً در ارتباط باشید یا به عضویت کلاسها و گروههای مختلف درآید. داوطلب شدن راه فوقالعادهای است برای اینکه حمایت اجتماعی کسب کنید و همچنین میتوانید در حالی که به خود کمک میکنید، برای دیگران نیز مفید باشید.
تغذیه و رژیم غذایی سلامتی: تغذیۀ مناسب هم برای سلامت جسمانی و هم سلامت روانی از اهمیت زیادی برخوردار است. در طول روز غذاهای کم و متعادل بخورید. این کار انرژی شما را بالا نگه میدارد و تغییرات در خُلق را به حداقل میرساند. ممکن است شما مجذوب غذاهای حاوی قند باشید زیرا سریعاً به شما انرژی میدهند، اما کربوهیدراتهای پیچیده گزینۀ بهتری میباشند. آنها به شما انرژی کافی میدهند و دیگر نیازی نیست که قندها را بسوزانید.
خواب مناسب : خواب تاثیر قدرتمندی بر خُلق دارد. هنگامی که به اندازۀ کافی نخوابیده باشید، علائم افسردگی شما بدتر خواهند شد. محرومیت از خواب باعث افزایش تحریکپذیری، نوسان خلق، ناراحتی و خستگی میشود. مطمئن شوید که هر شب به اندازۀ کافی میخوابید. افراد بسیار معدودی هستند که با خواب کمتر از هفت ساعت در طول شب مشکلی ندارند. هدفتان چیزی بین 7 تا 9 ساعت خواب شبانه باشد.
کاهش استرس : تغییراتی در زندگی خود پدید آورید که به شما کمک میکند استرس را کاهش داده و مدیریت نمایید. استرس زیاد، مشکل را وخیمتر میکند و شما را در خطر ابتلا به افسردگی در آینده قرار میدهد. جنبههایی از زندگی که موجب استرس شما میشوند را پیدا کنید و سعی نمایید تاثیر آنها را به حداقل برسانید، مثل حجم زیاد کار یا روابطی که حمایت کافی در آنها صورت نمیگیرد.
یافتن علل پزشکی افسردگی
اگر میدانید که افسردگی چیست و احساس میکنید به افسردگی دچار هستید و تغییر در سبک زندگی نیز به شما کمکی نکرده است، به دکتر بروید تا برای چکاپ کامل مورد بررسی قرار بگیرید. اگر میدانید افسردگی چیست و احساس میکنید که افسردگی شما علت پزشکی داشته باشد، رواندرمانی و داروهای ضد آن کمک چندانی نخواهند کرد. افسردگی تغییر نمیکند، مگر اینکه مشکل سلامت، شناسایی و درمان گردد.
دکتر شما را معاینه خواهد کرد تا ببیند که اختلال در شما دلیل پزشکی دارد یا خیر.
همچنین ممکن است افسردگی شما به دلیل عوارض جانبی دارویی باشد که در حال مصرف آن هستید. این مورد نیز توسط پزشک مورد بررسی قرار میگیرد. بیماریها و داروهای بسیاری میتوانند باعث ایجاد علائم آن شوند، از جمله ناراحتی، خستگی و از دست رفتن لذتها. کمکاری یا پرکاری تیروئید، یکی از دلایل رایج تغییر خلق، به خصوص در زنان میباشد. بزرگسالان مسنتر یا هرکسی که داروهای متفاوتی در طول روز مصرف میکند، در خطر تداخلات دارویی قرار دارند که به علائم افسردگی میانجامد. هرچه داروهای بیشتری مصرف کنید، بیشتر در معرض خطر تداخل دارویی میباشید.
رواندرمانی برای درمان افسردگی
اگر هیچ دلیل پزشکی برای علائم افسردگی وجود نداشته باشد، رواندرمانی میتواند یک درمان بسیار موثر باشد. آنچه که در رواندرمانی یاد میگیرید، به شما مهارتها و بینشهایی میدهد که باعث میشود حالتان بهتر شود و از بازگشت آن جلوگیری میکند.
انواع مختلفی از رواندرمانی در دسترس است. سه روش رایج در رواندرمانی عبارت است از درمان شناختی-رفتاری، درمان میانفردی و درمان روانپویشی. اغلب ترکیبی از تمام اینها مورد استفاده قرار میگیرد.
برخی از روشهای درمانی به شما یاد میدهند که چگونه افکار منفی را مجدداً قاببندی کنید و مهارتهای رفتاری را در مبارزه با آن به کار گیرید. رواندرمانی میتواند به شما کمک کند تا با ریشۀ افسردگیتان مقابله کنید، بفهمید چرا چنین حسی دارید، چه چیز افسردگی شما را تحریک میکند و برای سالم شدن چه کاری میتوانید انجام دهید.
رواندرمانی و « تصویر کلی » در درمان افسردگی چیست ؟
اگر هنوز هم نمیدانید افسردگی چیست و یا علائم آن را نمیشناسید، باید بگویم که، یکی از نشانههای افسردگی احساس سردرگمی و مشکل در تمرکز است. رواندرمانی به شما کمک میکند تا به عقب بازگردید و ببینید چه چیزی باعث افسردگی شما میشود و شما چه تغییری میتوانید حاصل کنید. در اینجا چند مورد از مضامین «تصویر کلی» مطرح شده که رواندرمانی به وسیلۀ آن میتواند به شما کمک کند:
روابط. درک الگوی روابط، ساختن روابط بهتر و بهبود رابطۀ فعلی به شما کمک میکند انزوا را کاهش دهید و حمایت اجتماعی برای خود به دست آورید. اینها در پیشگیری بسیار مهم هستند.
تعیین مرزهای سالم. اگر شما احساس استرس و سردرگمی دارید و نمیتوانید نه بگویید، بیشتر در خطر ابتلا به افسرده شدن هستید. تعیین مرزهای سالم در روابط و کار به شما کمک میکند تا استرس را رفع کنید و رواندرمانی نیز میتواند به شما کمک کند تا مرزهای مناسب برای خودتان را پیدا کنید.
کنار آمدن با مشکلات زندگی. صحبت با یک رواندرمانگر خوب میتواند بازخوردهای خوبی در رابطه با نحوۀ کنار آمدن با چالشها و مشکلات زندگی به شما بدهد.
درمان فردی یا گروهدرمانی برای افسردگی چیست ؟
هنگامی که کلمۀ رواندرمانی به گوشتان میخورد، احتمالاً به طور خودکار به یاد جلسات یک به یک با درمانگر میافتید. اما گروهدرمانی نیز میتواند در درمان آن بسیار موثر باشد و بعد از آنکه بفهمید افسردگی چیست و افسردگی شما از کدام نوع است ممکن است برای شما تجویز شود. جلسات فردی یا گروهدرمانی، هر دو حدود یک ساعت طول میکشند. مزایای هر کدام چیست؟ در درمان فردی، شما رابطۀ قدرتمندی با یک شخص میسازید، بیشتر احساس صمیمیت میکنید و اطلاعات حساس خود را با یک شخص به اشتراک میگذارید نه یک گروه. همچنین توجه فردی دریافت میکنید.
در گروهدرمانی، هنگامی که تجربههای همگروهیان خود را میشنوید، در مییابید که تنها نیستید و این به عزت نفس شما کمک میکند. معمولاً اعضای گروه در مراحل مختلفی از افسردگی خویش هستند، پس ممکن است از هر کدام چیزهایی یاد بگیرید که بعدها به کارتان آید. گروهدرمانی میتواند منبع الهام باشد و شبکۀ اجتماعی و فعالیتهای گروهی را تقویت کند.
همانند وقتی که در خانۀ خود تغییر دکوراسیون میدهید، تغییرات در زندگی نیز ممکن است ابتدا بدتر از قبل به نظر آیند. هنگامی که رواندرمانی سخت و دردناک به نظر میرسد، تسلیم نشوید. اگر احساسات و واکنشهای خود را صادقانه به درمانگر خویش بگویید، به شما کمک خواهد کرد که به جلو حرکت کنید. با این وجود، اگر به نظر میرسد ارتباط شما با درمانگر اجباری و تحمیلی است، به دنبال دیگر درمانگرها بروید. ایجاد یک رابطۀ خوب و مطمئن، ضرورت یک درمان خوب است.
یافتن درمانگر حرفه ای
یکی از مهمترین نکات در انتخاب درمانگر، بررسی رابطۀ فردیتان با وی میباشد. درمانگر خوب باید در درمان افسردگی شما، حامی و دلسوز باشد.
راههای زیادی برای یافتن درمانگر وجود دارد:
- حرف دیگران یکی از بهترین راهها برای یافتن یک درمانگر خوب میباشد. دوستان یا خانوادۀ شما ممکن است نظراتی داشته باشند و یا دکتر شما میتواند به شخص خاصی ارجاعتان دهد.
- سازمانهای سلامتِ روانیِ ملی نیز میتوانند لیستی از افراد حاذق و معتبر را به شما ارائه دهند.
- اگر هزینه برایتان مشکل است، به مراکز محلی سر بزنید، سازمانهای مذهبی و کلینیکهای روانشناسی نیز میتوانند کمک حالتان باشند. چنین مکانهایی با هزینۀ کمتری خدمات درمان ارائه میدهند.
درمان های دارویی برای افسردگی چیست ؟
ممکن است داروهای ضد افسردگی زیاد تبلیغ شوند، اما این دلیل نمیشود که موثرترین راهکار باشند. افسردگی فقط دربارۀ عدم تعادل مواد شیمیایی در مغز نیست. دارو میتواند به تسکین برخی علائم افسردگی متوسط یا شدید کمک کند، اما مشکلات زیربنایی را حل نمیکند. دارو یک راهحل بلندمدت نمیباشد.پس برای اینکه دارو مصرف کنید حتما باید بدانید که افسردگی چیست چراکه، داروهای ضد افسردگی نیز عوارض جانبی دارند و نگرانیهایی در مورد آنها وجود دارد. کنار گذاشتن آنها میتواند دشوار باشد. اگر نمیدانید که درمان دارویی برای شما مناسب میباشد یا خیر، یادگیری تمام حقایق میتواند به شما کمک کند تا تصمیم بهتری بگیرید.
آیا باید از دکتر خانوادگی خویش داروی ضد افسردگی دریافت کنید؟
دکتر خانوادگی شما میتواند اولین شخص حرفهای باشد که این اختلال را در شما تشخیص میدهد و به شما توضیح میدهد که افسردگی چیست. با وجود اینکه دکتر شما میتواند داروی ضد افسردگی تجویز کند، بهتر است گزینههای دیگر نیز در نظر گرفته شود. به یک متخصص اعصاب و روان رجوع کند. از دکتر بخواهید شما را ارجاع دهد. ممکن است در نهایت با یک رواندرمانگر کار کنید و اصلاً نیاز به دارو نداشته باشید. اگر نیاز به دارو داشته باشید، یک روانپزشک آموزش دیده و با تجربه در زمینۀ درمان-افسردگی، میتواند درمان و داروی مناسب را برای شما فراهم آورد.
درمانهای مکمل و جایگزین برای درمان افسردگی
این درمانها میتوانند شامل ویتامین، مکملهای گیاهی، طب سوزنی و تکنیکهای آرامشبخشی باشند، مثل مدیتیشن ذهنآگاهی، یوگا و تاییچی.
ویتامینها و مکملها برای درمان افسردگی
هنوز بر سر اینکه ویتامینها و مکملهای گیاهی چگونه افسردگی را درمان میکنند، اختلاف نظر وجود دارد. در حالی که مکملهای فراوانی در دسترس هستند، در موارد بسیاری هنوز به لحاظ علمی کارآمدی آنان ثابت نشده است. اگر علائم افسردگی شما ناشی از مشکلات تغذیهای باشند، ممکن است مکملهای ویتامینی برای شما مفید باشند. اما مصرف آنها باید تحت نظرت متخصص سلامت شما باشد.
اگر تصمیم گرفتهاید از مکملهای گیاهی استفاده نمایید، به خاطر داشته باشید که آنها نیز میتوانند عوارض جانبی داشته باشند و یا با دیگر داروها یا غذاها تداخل داشته باشند. برای مثال، سنت جان ورت – یک گیاه دارویی که برای درمان افسردگی خفیف تا متوسط به شکل موفقی به کار گرفته شده است – میتواند با داروییها مثل رقیقکنندههای خون، قرصهای ضد حاملگی، و داروهای ضد افسردگی تداخل داشته باشد. مطمئن شوید که دکتر یا درمانگر شما میداند چه چیزهایی مصرف میکنید.
دیگر روش های جایگزین برای درمان افسردگی (درمان افسردگی چیست )
تکنیکهای آرامشبخشی. علاوه بر تلاش برای رهایی از علائم آن، تکنیکهای آرامشبخشی نیز میتوانند در کاهش استرس و تقویت احساس لذت و سلامت مفید باشند. اگر بدرستی فهمیده اید که افسردگی چیست یوگا، تنفس عمیق، آرامشبخشی عضلات یا مدیتیشن را امتحان کنید.
طب سوزنی. طب سوزنی به تکنیکی گفته میشود که سوزنهایی را برای اهداف درمانی در قسمتهای خاصی از بدن فرو میبرند. این روش به عنوان درمانی برای افسردگی، به تازگی مورد تحقیقات بسیار قرار گرفته است. برخی از این تحقیقات نتایج امیدوارکنندهای نشان دادند. اگر میخواهید از طب سوزنی استفاده کنید، مطمئن شوید که یک متخصص با صلاحیت را پیدا میکنید.
درمان افسردگی از طریق فایل های خود هیپنوتیزم عمیق صوتی
یکی دیگر از موثرترین روش های درمان افسردگی، هیپنوتیزم است. استفاده از فایل های خودهیپنوتیزم موثر و عمیق صوتی باعث می شود که حتی علی رغم میل باطنی فرد، ضمیر ناخودآگاه او را مورد تلقین مستقیم مثبت و سازنده قرار داد. یکی از مشکلات درمان افراد افسرده عدم علاقه و انگیزه فرد به درمان و بی اقدامی او میباشد. در روش خود هیپنوتیزم فرد در جایی ساکت و تنها دراز می کشد و کاری که باید بکنید این است که هدفون خود را در گوش خود بگذارد و کار تمام است. اگر به کمک خود هیپنوتیزم به درمان افسردگی خود بپردازید، سطح استرس و ضطراب بدنتان نیز کاهش میابد و با سرعت بیشتری میتوانید وارد حالت آلفای ذهنی شوید و حتی از قانون جذب نیز بهره ببرید.
کافی است تمام توجه و تمرکز خود را به صدای استاد خود هیپنوتیزم بسپرد و ببیند و احساس کند که تغییرات در او رخ می دهد. باقی کار را هیپنوتیزم انجام میدهد.
من برای این مشکل عمومی شده در کشور یک روش درمان خاص طراحی کرده و فایلی برای رفع افسردگی در سایت قرار داده ام. پیشنهاد میکنم حتما و حتما به این پست سر بزنید و این فایل را استفاده کنید. پیشنهاد میکنم اگر ادم استرسی و مضطرب و نگرانی هم هستید، بهتر است فایل خود هیپنوتیزم دررفع استرس و اضطراب و نگرانی را نیز تهیه و استفاده کنید. اگر درست استفاده کنید ،نتایج تضمینی و غیر قابل باور خواهد بود.
Awesome post. I am looking for such an informative post for a long time. Thank you for this post.Thank you for sharing your expertise. This post is very helpful..I found your blog on google and loved reading it greatly. Much obliged to you and good fortunes.
Hi
Thanks for your feedback on this post dera.
please be with us on other topice and also check our social media.
captain m.joulaei
ممنونم از مقاله خوبتون
افسردگی اختلال روانی به حساب میاد؟