کودک درون چیست؟ / راه‌های ارتباط و آشتی با کودک درون

کودک درون (به انگلیسی: inner child)مهم ترین ساکن ضمیر ناخودآگاهمان است که برای بسیاری از ما آدم بزرگ ها مفهوم مبهم و ناشناخته ای است. شما نمتوانید انسانی را پیدا کنید که در دوران کودکی سرشار از رویاهای دور و دراز و حتی دست نیافتنی و آرزوهای زیادی نبوده باشد. اما خب اکثر این آرزوها تحت تاثیر هنجارها و باید و نبایدهای دنیای بزرگسالی که توسط جامع، خانواده، محیط های آموزشی مثل مدرسه و… سرکوب شده اند. نتیجه این اتفاق چیست؟

ما به مرور به فردی تبدیل شده ایم که پیشرفت نمیکنیم، دیگر به آرزوهایمان نمیرسیم. پرخاشگر شده ایم. زود عصبی میشویم و…. بله درون همه ی ما کودکی است که بخاطر هنجارهای جامعه آسیب دیده و زخمی شده است و مغز ما به صورت اتومات برای فراموش کردن این رنج این کودک را نادیده گرفته و به طور کلی فراموشش کرده است.

حضور شما در این صفحه اتفاقی نیست. اکنون و در این لحظه اینجاییم که این رابطه را احیا کنیم. در این مقاله از سری مقالات آموزشی سایت راز موفقیت برآنیم تا رابطه ی شما با کودک درونتان را ترمیم کرده و شما را باهم آشتی دهیم تا شاهد بروز نتایج این معجزه ی بزرگ در زندگیتان باشیم.

کودک درون چیست؟ / راه‌های ارتباط و آشتی با کودک درون

اریک برن روانشناسی بود که برای اولین بار مفهوم کودک درون را مطرح کرد. او در طی جلسات مشاوره ای که با مراجعینش داشت متوجه شد درون همه افراد سه بخش کودک، والد و بالغ وجود دارد. حتما برای همه شما پیش آمده در موقعیت های هیجانی زندگیتان رفتارهایی انجام دهید که در حالت نرمال آنها را بسیار کودکانه میدانید . مثلا هنگام عصبانیت لجبازی کنید. به طور مثال من هروقت به سر ذوق می آیم دوست دارم با پاهای برهنه بر روی چمن های خیس راه بروم.

کودک درون، دقیقا آن بخش از وجود ماست که باعث می‌شود به شیوه‌ای کودکانه یا کودک‌وار رفتار کنیم. اما خب کودک درون متاسفانه بخشی از وجود ماست که  زمانی که پا به سن میگذاریم و به اصطلاح بزرگ میشویم جامعه از ما میخواهد آن را پشت سر گذاشته و فراموش کنیم. مثلا هیچکس از یه آدم بزرگ نمیپذیرد که در خیابان لی لی بازی کند یا بر روی جدول راه برود؛ اما نادیده گرفتن این بخش وجودی منجر به تجربه یک زندگی عاری از خلاقیت، شادی و آرامش می‌شود. روانشناسان بالینی معتقدند افراد اگر موفق به آشتی با کودک درونشان شده و بتوانند با آن ارتباط بگیرند می توانند تواضن را میان بخش های مختلف زندگیشان برقرار کنند.  بیشتر اختلالات روانشناسی از جملا انواع طرحواره ها، اختلالات استرس و اضطرابی، انواع و اقسام افسردگی ها و … تماما به دلیل سرکوب این بخش شکل میگیرد.

کودک درون و روابط

این موضوع بیشتر از هر موقعیت دیگری در روابط عاشقانه خود را نشان می‌دهد. هروقت که میترسیم به ما خیانت شود، میترسیم ترکمان کنند و میترسیم قدر محبت های ما دانسته نشود، این در اصل کودک درون ماست که خود را نشان میدهد. دعوا راه می اندازد، قهر میکند و گاهی هم روابطمان را خراب میکند. در اصل اگر رابطه ی شما بخاطر لجبازی های کودک درونتان تمام شده باشد به سادگی و با آشتی با کودک درون میتوان آن رابطه را ترمیم کنید.

تمرین ارتباط با کودک درون

این معیار یکی از بخش‌های عمیق ناخودآگاه است از این رو می‌بایست برای ارتباط با کودک درون می‌بایست اقداماتی مهم برای دسترس به ضمیر ناخودآگاه ذهن را طی کنید؛ یکی از بهترین روش‌ها برای تمرین ارتباط با کودک درون مدیتیشن و مراقبه می‌باشد.

مدیتیشن برای ارتباط با کودک درون:

برای استفاده و بهره‌گیری از مدیتیشن و مراقبه برای ارتباط با کودک درون می‌بایست چند مرحله بسیار ساده را سپری کنید؛‌ در ابتدا می‌بایست در مکانی قرار بگیرید که تمام اندام شما در راحت‌ترین شکل ممکن خود قرار بیگرند و سپس شروع به انجام عملیات دم و باز دهم عمیق کنید؛ در حین انجام نفس عمیق با شمارش معکوس از ۰ تا ۲۷ بشمارید و سپس این جمله را با خود تکرار کنید:

(از کودک درونم درخواست می‌کنم در قالب تصاویر، صداها و احساسات با من ارتباط بگیرد.)

اگر میخواهید با این کودک بیشتر و بهتر ارتباط برقرار کنید باید توانایی پذیرش او را در خود تقویت کنید. باید بپذیرید که او نیز مانند تمام کودکان دیگر نمیتواند فرد کامل و همواره شادی باشد. گاهی عصبانی و گاهی غمگین است. گاهی بهانه می‌گیرد. اگر میخواهید ارتباط سازنده ای با کودک درون خود داشته باشید، باید تمام جنبه های وجودی او را ببینید. البته اصلا منظورم این نیست که افسار زندگیتان را بدست او بدهید. بلکه از شما میخواهم که خشم، ناراحتی، حسادت را به عنوان بخشی از وجود او ببینید و انکار نکنید. فراموش نکنید که خشم واکنشی طبیعی در برابر رفتاری است که آن را نادرست تلقی میکنیم. وقتی کودکی مورد بدرفتاری، انتقاد و تنبیه قرار گرفته یا دچار احساس شرم و گناه شود؛ کاملا طبیعی است که احساس خشم کند. اگر این احساس را سرکوب کرده و ممنوع تلقی اش کنید، خود به خود خشم بیشتری تولید شده و زندگیتان را تحت کنترل میگیرد.

چرا باید کودک درون خود را پیدا کنیم؟

گاهی در زندگیمان شاهد تکرار اتفاقاتی هستیم که نمیدانیم چرا چنین اتفاقی افتاد و مدام با خود میگوییم چرا اینهمه بلا باید سر من بیاید؟ مراجعه ای داشتیم که با هر افردی که وارد رابطه عاطفی میشد نهایتا آن فرد به او خیانت کرده یا ترکش میکرد. دوست عزیز دیگری از همراهان سایت راز موفقیت دست به راه اندازی هر کسب و کاری که میزد نهایتا شکست میخورد. بنظر شما علت تکرار مداوم یک تجربه تلخ در زندگی چیست؟ این دقیقا همان زنگ خطری است که به ما میگوید بیشتر دقت کنید یک جای کار میلنگد. سرکوب کودک ما در کودکی موجب ایجاد حفره هایی در بزرگسالی میشود که ما را از رسیدن به آرامش حقیقی دور میکند. کودکی را در نظر بگیرید که در کودکی والدینش مدام او را سرکوب کرده و میگفتند تو آدم بی عرضه ای هستی؟ بنظر شما نتیجه چیست؟ به احتمال زیاد او در بزرگسالی قبل از شروع هرکاری آنقدر ترس از شکست خوردن دارد که یا اقدام نمیکند یا آنقدر فرکانس شکست به کائنات ارسال میکند تا نهایتا شکست می خورد. این دقیقا همان دلیلی است که شما باید کودک درونتان را پیدا کرده و با او آشتی کنید. بنابراین نجات این کودک از اعماق ناخودآگاه و رها کردن او در زندگی، می‌تواند باعث زنده شدن آرزو‌های مرده کودکی، کاهش فشار‌ها و استرس‌ها و همچنین بهتر شدن ارتباطات اجتماعی شود.

شفای کودک درون چیست و چگونه انجام می‌شود؟

بعد از ارتباط گرفتن با کودک درون شما می‌بایست اقدام به شفای کودک درون خود کنید؛ این موضوع می‌تواند آسیب‌های که از پیش‌تر به شما وارد شده است را تا حد زیاد جبران کند؛ برای شفای کودک درون می‌بایست ابتدا اقدام به شناسایی زخم‌هایی کنید که از گذشته بر پیگر این کودک باقی مانده است؛ این آسیب‌ها می‌تواند پرخاشگری والدین، بی‌توجهی و … باشد، به جرئت می‌توان گفت مهم‌ترین مرحله در شفای این کودک همین موضوع می‌باشد.

بعد از شناسایی درست و اصولی وقت آن رسیده که این آسیب‌ها را جبران کنید اگر در کودکی بی‌توجهی دیده‌اید وقت آن رسیده که الان بیشتر از هرکس دیگری به کودک درون خود توجه کنید تا بتواندی آثار این زخم‌ها را در زندگی خود پاک کنید.

تاثیر آن بر زندگی ما

کودک درون شما در اعماق ناخودآگاهتان زندگی میکند پس خواسته و ناخواسته بارها و بارها میتواند کنترل زندگیتان را در دست گرفته و تجربه های زندگیتان را رقم بزند. فکرش را بکنید کودکی 5 ساله به جای فردی 40 ساله کنترل زندگی را در دست بگیرد؟ چه نتیجه ای حاصل میشود؟ تجربیات تلخ به دلیل اخذ تصمیمات نابالغانه کل زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. مراجعه ای داشتم که به دلیل عدم ارتباط سازنده با کودک درونش افراد مغرور و غیر قابل دسترس را برای ارتباط عاشقانه انتخاب میشد و نهایتا زمانی که توسط این افراد ترک میشد شروع به گریه و زاری و التماس میکرد. اگر کودک درونتان را فراموش کرده و نتوانید با او ارتباط بگیرید چیزی جز تجربه های تلخ و شکست های پیاپی نصیبتان نخواهد شد.

انواع کودک درون

کودک درون 3 نوع دارد که عبارتند از:

•  طبیعی
•  سازگار
•  پرخاشگر

که در ادامه به شرح و تفسیر هریک خواهیم پرداخت.

1. کودک طبیعی

کودک طبیعی نرمال ترین نوع کودک است. او در کودکی ناکامی داشته اما این ناکامی ها آنقدر سخت و غیر قابل جبران نبوده اند. در دوسال اول زندگی والدینش در دسترس او بودند به نیازهای او پاسخ داده و فرزندشان را ترد نکرده اند. طبیعی شاد، سرحال و بشاش است و هیجانات منفی خود را به شکل سالم بروز می‌دهد.

2. کودک سازگار

کودک‌ سازگار کودکی است که کاملا تحت تاثیر والد است؛ یعنی متاسفانه این کودک همیشه مشروط دوست داشته شده است. یعنی تنها در شرایطی والدین کودکشان را دوست داشتند که او کاملا مطابق با ارزش ها و قوانین آنها زندگی کند. متاسفانه بعضی از خانواده ها از سر ناآگاهی از اهرم محبت برای تربیت فرزندانشان استفاده میکنند و این به این معناست که اگر آنطور که من درست میدانم رفتار نکنی، دیگر تورا دوست ندارم. کودک سازگار از نگاه عموم جامعه فرد ایده آلیست چون مدام آنطوری  زندگی میکند که والدینش و جانشینان والدین در اجتماع (از معلم گرفته تا همسر) به او دیکته کرده اند. تنها هدف کودک سازگار کسب رضایت و تائید دیگران است. از این رو در بزرگسالی به مشکلات زیادی از قبیل اختلال شخصیت نمایشی، طرحواره جلب توجه، طرحواره ایثار، افسردگی و سرخوردگی ناشی از فروخوردن خشم و… گرفتار میشوند. این افراد عموما احساساتشون رو بروز نمیدند یا به صورت برعکس نشان میدهند تا سازگاری با جمع را تجربه کنند که این عمل نتیجه ای جز ناسازگاری با خودشان را در پیش ندارد.

3. کودک پرخاشگر

کودک پرخاشگر با نشان دادن خشم و عصبانیت خود در موقعیت هایی نظیر مهمانی مدرسه و… علیه قوانینی که آنها را ناعادلانه میداند عصبانیت خود را تخلیه میکند. کودک پرخاشگر و کودک سازگار یک نوع والدین را تجربه میکنند اما کودک پرخاشگر بر عکس کودک سازگار به خاطر فشار والدین سعی می‌کند دقیقا کاری را انجام دهد که به آن گفتند انجام ندهد. کودکان پرخاشگر در روابط بزرگسالانه خود زمانی که طرف مقابل با منطق حرف میزند و قصد اخذ تصمیمات منطقی دارد شروع میکنند به گریه کردن، سواستفاده از احساسات طرف مقابل، لوس کردن خود و… تا نتیجه را به نفع خود تغییر دهند و زمانی که جواب نمی‌گیرد پرخاشگری و قشقرق به پا کردن.

جملات تاکیدی برای کودک درون + سوال از کودک درون

کودک درون آسیب دیده حفره های وجودی دارد که به دلیل رفتار اشتباه دیگر با او در وجودش نهادینه شده و موجب شده تا با این باور برسد که به اندازه ی کافی خوب، صمیمی و دوست داشتنی نیست، از این رو 7 جملات تاکیدی برای کودک درون را به شما میگویم تا هنگام ارتباط کلامی با او به کار گرفته و موجب التیام روحش شوید،‌ توجه داشته باشید که جملات تاکیدی کودک درون تا حد زیادی می‌تواند به شما کمک کند.

1. من با تمام وجود مثبت و منفی خودم در صلح هستم
2. من عمیقا و عاشقانه خودم را دوست دارم
3. به خاطر تمام کم کاری‌ها و یا آسیب‌هایی که به کودک درون خود زدم، خودم را می‌بخشم
4. من پذیرای آرامش در عمیق‌ترین لایه‌های ذهن و قلب خودم هستم
5. درکت میکنم
6. اتفاقی که برایت افتاد به هیچ وجه تقصیر تو نبود
7. من را ببخش که از تو غفلت کردم
8. بابت هر اشتباهی که از تو سر زده میبخشمت
9. تو تمام تلاشت را کرده ای
10. از تو ممنونم که کنار من هستی

همچنین می‌بایست به این موضوع توجه داشته باشید که کودک درون راه ارتباطی میان ما و روح الهی‌ ما است؛ بعد از عمل شفا می‌بایست با سوال‌هایی عمیق ریشه‌ی تنش‌ها و استرس‌ها کشف کنید؛ سوال‌های کودک درون عبارتند از:

• موانع وجودی من برای رسیدن به خواسته‌هایم چه چیزی است؟
• چطور می‌توانیم خودمان را به بالاترین سطح انرژی و آرامش برسانیم؟
• نقطه قوت من برای رسیدن به رسالت الهی چیست؟
• رسالت زندگی من در چیست؟

راه‌های آشتی با کودک درون

بهترین راهی که برای‌ آشتی با کودک درون می‌بایست در نظر داشته باشید این موضوع می‌باشد که تصور کنید در حال برقراری ارتباط با کودکی ۵ یا ۶ ساله می‌باشید، زمانی که این معیار را به درستی رعایت کنید ممکن است درخواست‌های کودکانه‌ای از شما داشته باشد به عنوان مثال زمانی که قصد دارید از کنار پارک بازی کودکان گذر کنید لحظه با تمام وجود بخواهید که مانند دیگر کودکان در آن زمین بازی مشغول به سرگرمی شوید؛ این درخواست‌ها مهم‌ترین نشانه آشتی با کودک درون می‌باشد؛ شما می‌بایست به این درخواست‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشید همین موضوع بهترین راه آشتی با کودک درون می‌باشد.

یکی دیگر از متدهای تاثیرگذار آشتی با کودک درون در حالت آلفا می‌باشد؛ آشتی با این کودک از جمله تکنیک های روانشناسی است که میتواند آرامش و حس نشاط را به زندگی شما بازگرداند. اما چطور با این کودک آشتی کنیم یکی از اساسی ترین تکنیک ها آلفای آشتی با کودک درون است. اما آلفای آشتی با این کودک نوع خاصی از مدیتیشن است که در آن فرکانس مغز را پایین آورده و به چیزی حدود 7 مگاهرتز میرسانیم و با کودک درون خود ملاقات کرده و با او صحبت میکنیم. اما چطور وارد حالت آلفا شویم. در ادامه دوره ای را به صورت رایگان در اختیارتان میگذاریم که به طور کامل به آموزش رفتن به حالت آلفا می پردازد.

سوالات پرتکرار:

1. آیا همه کودک درون دارند؟

بله تمام افراد دنیا این معیار را در وجود خود دارند اما گاهی برخی از افراد به دلیل عدم توجه های مکرر به کودک درونشان او را نادیده گرفته و اتصالشان با وی قطع میشود.

2. آیا کودک درون حقیقت دارد؟

کودکی درون مبحثی کاملا علمی و روانشناختی است.

3. این کودک چطور آسیب میبیند؟

این معیار معمولا با رفتار های اشتباه والدین فرد در سنین کودکی به خصوص دوسال اول زندگی او آسیب میبیند.

آنچه در بروزرسانی های آتی این مقاله مطالعه خواهید کرد:

1. ویژگی افرادی که کودک درون شادی دارند
2. جذب عشق با کودک درون
3. کودک درون در اسلام
4. تست کودک درون
5. کودک درون افسرده
6. عواقب نادیده گرفتن کودک درون

سخن آخر

در این مطلب هرآنچه که می‌بایست در رابطه با کودک بازیگوش و یا افسرده‌ی درون خود می‌دانستید را شرح داده‌ایم‌؛ به این نکته توجه داشته باشید که این معیار بیشتر از آنچه که فکرش را می‌کنید در زندگی شما حائز اهمیت می‌باشد، از این رو نادیده گرفتن آن می‌تواند آسیب‌های جبران ناپذیری را در آینده‌ای نزدیک به شما وارد کند.

همین‌طور اگر صاحب فرزند می‌باشید به این نکته توجه داشته باشید که رفتار و اعمال شما تشکیل دهنده یک کودک شاد و یا افسرده در آینده برای فرزند شما می‌باشد، از این رو اگر این معیار را بتوانید درک کنید که چه آسیب‌های جبران ناپذیری با رفتار و اعمال شما می‌تواند آینده فرزند شما را تهدید کند دیگر توانایی نشان دادن رفتارهای نامناسب به فرزند خود را ندارید.

امیدواریم که این مطالب برای شما مفید بوده باشد